زهرا جعفری نیا_ مشاور خانواده و روانشناس

  در این یادداشت به شاخه ای دیگر از فقر میپردازیم تحت عنوان فقر فرهنگی که عده زیادی از جامعه ما را تحت تاثیر قرار داده و بیم آن میرود که این نوع فقر بنیاد جامعه را به فروپاشی نزدیک کند.

وقتی افراد جامعه به ویژه سرپرستان خانواده تحت فشار اقتصادی قرار میگیرند و به لحاظ فرهنگی و باورهای دینی و اجتماعی نیز تحت فشار باشند نتیجه آن تحت عنوان خودکشی وگاه دگر کشی خودنمایی میکند که متاسفانه به استناد آمارهای غیررسمی آمار آن رو به تزایداست .

نگاهی به صفحه حوادث روزنامه ها و کانال های حوادث یا گزارش های حادثه پلیس که کم هم نیست متاسفانه واقعیتی را آشکارمیکند که سرپرست خانواده برای تامین نیازهای اولیه و ثانویه خود دچار مشکل شده و برای تامین و رضایت خانواده و برآورده کردن خواسته فرزندان دست به اعمالی زده که در فرهنگ ایرانی و اسلامی ما مطرود بوده .
گاه برای تامین نیازهای اولیه که خوراک و پوشاک از جمله آن میباشد دست به سرقت میزنند که یک ضد ارزش در جامعه محسوب میشود ولی فرزندان گرسنه و پدر شرمنده در اینجا پا را بر همه ارزشها گذاشته و کاری غیراخلاقی انجام میدهد و گاه از نزدیکان ،همسایه ها ،فروشگاهها و بعضا افرادی که تصور میکنند اموال بادآورده دارند دست به سرقت زده و خیلی زود گرفتار قانون شده و به زندان هدایت میشود و حال بعد ازاین مرحله چه اتفاقی برای او و برای خانواده او میافتد کسی پاسخگو نیست و حاکمیت هم چاره کار نمیداند چرا که آمار به قدری زیاداست که بیت المال توان تامین ندارد.
دسته دیگر سر پرستان خانوار و پدران باشرفی در این سرزمین هستند که از شرمساری و دادن وعده های بسیار به خانواده و فرزندان روی به خانه رفتن ندارند ودست به خودکشی میزنند و یا دگرکشی که دگرکشی مشمول کسانیست که احساس میشود حق آنان را به یغما برده و غارت کرده اند
حاکمیت اینجا کجاست ؟
وظیفه حاکمیت دراینجا چیست ؟
فرهنگ چه نقشی در این اتفاقات دارد ؟
خانواده این گروه بعد از این اتفاقات به چه سرنوشتی دچار میشوند ؟
آیا خانواده دچار بحران های بعدی شامل بحران عدم امنیت ، بحران های روانی و اقتصادی بیشتر نمیشوند ؟
فرزندان او چگونه در این جامعه ادامه حیات دهند ؟
آیا توان ادامه تحصیل برای آنان وجود دارد یا میشوند بزهکاری علاوه بر بزهکاران فعلی
اینجاست که نقش حداقلی حاکمیت و دولتها خودنمایی میکند
ونگاه به عملکرد سایر کشورها میتواند الگو وراهنما باشد .
مردم انتظار دارند کشوری که دارای منابع غنی و زیرزمینی و چهارفصل بوده و طبق اعلام اخیر آمارها میتواند هجدهمین اقتصاد دنیا باشد تحت پوشش حداقلی حاکمیت قرار گیرند و نیازهای اولیه آنان برآورد گردد تا جامعه نرسد به جایی که رو به دزدی و خودکشی و دگرکشی بیاورد.
در شرایطی که جامعه دچار کرونا شده و طبق آمار وزارت کار بیش از یک و نیم میلیون نفر بیکار شدند تکلیف چیست ؟
آیا تامین شغل که وظیفه حاکمیت است خواسته زیادیست ؟
اینجاست که نیاز به یک برنامه مدون توسط دولتهاست تا حداقل خواسته مردم را برآورد نماید و دیگر بحث این جناح و آن جناح و انتخابات در داخل و تاثیر انتخابات امریکا و ….نیست.

(Visited 25 times, 1 visits today)
دسته بندی: یادداشت برچسب ها:

به اشتراک بگذارید :

مطلب قبل و بعد
مطالب مشابه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد